نهج البلاغه و اصلاح الگوی مصرف

نظرتان در باره ی این وبلاگ چیست؟

آمار مطالب

کل مطالب : 127
کل نظرات : 1

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 27
باردید دیروز : 2
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 449
بازدید سال : 628
بازدید کلی : 105262

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بانک مقالات و نرم افزار اسلامی و آدرس jalaluddin.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 449
بازدید کل : 105262
تعداد مطالب : 127
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Online

دانلود رایگان بازی - نرم افزار

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سبحان دانش
تاریخ : یک شنبه 10 مرداد 1389
نظرات

 

 
                    نهج البلاغه واصلاح الگوی مصرف
چکیده:
درعصری قرارداریم که مدگرای،تنوّع طلبی ورفاه زدگی درزندگی ماشینی غوغا می کند.دنیاپرستان ودر رأس آنها استعمارگران،برای رسیدن به اهداف شومخود،الگوهای درمصرف برای کشورهای ضعیف،بویژه مسلمانان ارائه می دهند که به جای استفاده صحیح وعاقلانه ازسرمایه وامکاناتی که دراختیار دارند،آنان رابه راه های ازمصرف می کشاندکه جزازدست دادن ثروت وامکانات زندگی ،آنهار،ره آورد دیگری رادرپی نداشته باشد.درچنین شرایطی بهترین ومناسب ترین الگوبرای همة مسلمانان،بوبژه شیعیان جهت حفظ سرمایه وامکاناتی که دراختیار دارند،گفتار،رفتاروسیره عملی پیشوایان معصوم(ع)است.دراین میان سخنان حضرت علی(ع)درنهج البلاغه جلوه وجازبه خاصی دارد.یکی ازمسایل بسیارمهمًی حضرت علی(ع)درنهج البلاغه به آن توجه نموده وموردتأکیدقرارداده است،پرهیزازافراط وتفریط ورعایت اعتدال درتمام ابعادزندگی،بویژه بعد اقتصادی آنااست.سخنان آنحضرت دربارة اعتدال اختصاص به زمان خاصّی نداشته؛بلکه تمام اعصار وقرون رادربرمی گیرد.
نوشتار حاضر،به بررسی اصلاح الگوی مصرف درنهج البلاغه پرداخته وبه این نتیجه می رسدکه گرفتارشدن درورطة افراط وتفریط درنحوة بهره برداری از امکانات مادًی را زیانباروحسرت آفرین دانسته وحرکت درمسیراعتدال ومیانه روی راستوده است.
 
کلید واژه ها:الگو،اعتدال،اسراف ونهج البلاغه
 
 
مقدمه:
سال1388 که ازسوی ولی امرمسلمین جهان حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان سال اصلاح الگوی مصرف نامگزاری شد،می توان گفت:این نام مناسب ترین کلامی است که می توانددراین برهة از زمان نقش تعیین کننده ی رادربهره گیری ازامکانات مادی ومعنوی موجوددرکشورهای اسلامی،بویژه کشورجمهوری اسلامی ایران ایفاکند؛ زیرارسیدن به رفاه عمومی،استقلال وتوسعه اقتصادی پایدارجامعه،راهی جزاصلاح الگوی مصرف ندارد.اگرالگوی مصرف اصلاح نشود،مصرف بی رویه،موجب تباهی منابع مشارکت همگان درهزینه های عمومی وبهبودتوزیع درآمدمی شود،وبدون منابع سرمایه گذاری ومشارکت همگانی،توسعة پایدارامکان پذیرنخواهدبود.
درعصری قرارداریم که مدگرایی ،تنوّع طلبی درمصرف،رفاه زدگی وتجمّل گرایی درزندگی صنعتی غوغامی کند.دنیاپرستان ودررأس آنهااستعمارگران برای رسیدن به اهداف شوم خود-که اسارت وبردگی کشورهای ضعیف به ویژه مسلمانان است-الگوهایی درمصرف برای آنهاارایة می دهند،که به جای استفاده صحیح وعاقلانه ازسرمایه وامکانات خدادادی که در اختیار دارند،آنان را به راه هایی ازمصرف می کشاند که جزاز دست دادن ثروت وامکانات زندگی آنها ، ره آورد دیگری را درپی نداشته باشد. در چنین شرایطی بهترین ومناسب ترین الگوبرای همه ی مسلمانان به ویژه شیعیان ،گفتار،رفتاروسیره ی عملی پیشوایان معصوم (ع) است.دراین میان سخنان حضرت علی(ع)در نهج البلاغه جلوه وجاذبه خاصّی دارد.بی تردید می توان نهج البلاغه رابه دریای پرگوهر تشبیه کرد که هرچه بیشتر درآن غوّاصی شود ،درسهاوحکمت های زندگی ساز وپربها ی بیشتری به دست می آید.بی جهت نیست که دانشمندان بسیاری در طول چهارده قرن ،درپی درس آموزی از مکتب علوی وکسب معرفت از سخنان آن امام همام بوده اند،ودرشرح سخنان پر ارج اوکتابها نوشته اند .سخنان آن حضرت هم درزمینة مباحث نظری وعقلی بسیار ارزنده وراهنماست ،هم در قلمروی مسایل عینی وزندگی انسانی کارگشا ،واین ابعادگوناگون که در سخنان آن حضرت یافت می شود ،نشأت گرفته ازروح بلند وشخصّیت بی نظیر وچند بعدی آن پیشوای سترک است که خود در معرفی خویش میگوید:
((ینحدرعنی السیل،ولایرقی إلیی الطیر[1]؛یعنی سیل علوم ازدامن کوهساروجود من جاری است ،ومرغان دور پروازاندشه ،به بلندای ارزش من نتواند پرواز کرد.))
 
مفهوم شناسی:
قبل از هر بحثی لازم است مفهوم واژه های همچون الگو،اسراف واعتدال شناخته شود ،تابه طور دقیق معلوم گرددکه مقصوداز واژه های مورد نظر چیست. اگرمفهوم اجزاءتشکیل دهنده موضوعی به خوبی شناخته نشود ،موضوع مورد بحث به صورت روشن تبیین نمی شود ،از این رولازم است مفهوم واژه های فوق رابه لحاظ لغوی برسی وسپس به تطبیق مفهوم آنها در نهج البلاغه خواهیم پرداخت .
الگو:
واژه ی ((الگو))در لغت به معنای مدل،سرمشق ،مقتدی ،أسوه،قدوه،مثال،نمونه،طرح ومعیار است هرچند((الگو))واژة است؛ولی معادل آن درقرآن وروایات یافت می شود؛[2].که عیناً همان معنای ((الگو))را می دهد،آن واژة ((أسوه ))است.در قرآن و روایات واژه ی(( أسوه)) به همان معنای به کاررفته است که لغویان به آن اشاره کرده اند،برای تأییداین مطلب می توان به مواردزیراستنادنمود:
خداوند درقرآن مؤمنان راموردخطاب قرارداده ومی فرماید:
((لقدکان لکم فی رسول الله أسوه حسنه[3]. ))مسلماًبرای شمادرزندگی رسول خدا(وعمل کرداودرمیدان احزاب)سرمشق والگوی نیکوی بود.
مفهوم آیه فوق این است که رسول خدا(ص) نه تنها برای شما دراین میدان ؛بلکه درتمام مراحل زندگی الگوی خوبی است،می توانید بااقتداکردن به اوخطوط خودرااصلاح ودرمسیر((صراط مستقیم))قرارگیرید.
دربارة حضرت ابراهیم(ع)می فرماید:
((قدکانت لکم أسوه حسنه فی ابراهیم والّذین معه[4]...))برای شماسرمشق خوبی درزندگی ابراهیم(ع)وکسانی که بااوبودندوجودداشت ...
حضرت علی(ع)درنهج البلاغه برای انتخاب الگوی ساده زیستی می فرماید : ((ولقد کان فی رسول الله (ص)کاف لک فی الاسوه ،ودلیل لک علی ذم الدنیا وعیبها ،وکثره مخازیها ومساویها....[5] برای تو کافی است که راه ورسم زندگی پیامبر اسلام (ص)را اطاعت نمایی ،تا راهنمای خوبی برای شناخت بدی ها وعیب های دنیا  ورسوایی ها وزشتی های آن باشد..،)) حضرت در جای دیگری همین خطبه می فرماید:((فتأس بنبیک الأطهر (ص) فان فیه أسوه لمن تأسّی..[6]،پس به پیامبرپاکیزه وپاکت اقتدا کن ،که راه ورسم او الگویی است برای الگوطلبان ...)) حضرت مهدی(عج)درباره ی انتخاب الگوی خویش می فرماید:
(...وفی إبنه رسو الله لی أسوه حسنه[7]..؛دختر رسول خدا برای من بهترین الگواست.)) بنابر این،مقصودی مااز واژه ی ((الگو)) ارایة معیار ها ،باید ها ونباید هایی است که اعتدال
برای اصلاح شیوة مصرف در نهج البلاغه از آن ها سخن به میان آمده است.
واژه ی ((اعتدال)) درلغت به معنای حدوسط میان دو حالت ،درکم یا دو حالت ،درکم ویاکیف آمده است.صاحب أقرب الموارد می گوید :اعتدال :الشی:توسط بین الحالین فی کم اوکیف وتناسب[8]...؛بنا براین اعتدال به معنای راستی، میانه روی [9]... ،میان حال گشتن ،برابرشدن حدمیانه بین دوشی[10] و....می باشد ؛ودر اصطلاح قرآن وحدیث همین معنای لغوی اراده شده است.
یکی از ویژگی های دین مبین اسلام اعتدال ومیانه روی در تمام ابعادزندگی است.قرآن کریم امّت اسلام را،امّت وسط ومیانه رونامیده ومی فرماید:
((وکذلک جعلناکم امّه وسطا[11]))این گونه شماراامّت میانه روقراردادیم.بنابراین اعتدال ومیانه روی اصلی مهمّی است که برتمامی تعالیم اسلام سایه افگنده ودرتمام ابعاد وارکان زندگی ما مطرح ورعایت آن لازم است،درخوراک وپوشاک،دخل وخرج،بخشش وامساک،خواب وعبادت،سخن وسکوت،خوش بینی وبدبینی،تشویق وتنبیه ،سخت گیری ومدارا،شوخی ومزاح،خشونت ونرمش،محبّت،اندیشه،رفتار و...
پس به طورکلّی می توان گفت: یکی ازارزش های مهم وغیرقابل انکاردر اسلام که از پایه های اصلی تکامل است،((تقدیر معیشت)) است ،ومنظور ازآن اندازه گیری داخل وخرج ونگهداری انظباط اقتصادی ومالی وتأمین وحفظ هزینه های زندگی براساس اعتدال وشیوه ی صحیح عقلایی است . امام علی (ع)درجاهای مختلفی نهج البلا غه از از اعتدال به عنوان ((صراط مستقیم[12]))،((قصدواقتصاد[13] ))،((طریق وسطی[14]))و((جاده[15]))یاد کرده است ،که ما در متن اصلی مقاله به توضیح آنها خواهیم پرداخت .
اسراف:
راغب اصفها نی در(مفردات)واژة((السرف))راچنین معنی می کند:
((السرف:تجاوزالحدّ فی کلّ فعل یفعله الانسان،وان کان ذلک فی الانفاق أشهر...ویقال تاره اعتبارابالقدره،وتاره بالکیفیه ،ولهذا قال سفیان :(ماانفقت فی غیرطاعه الّله فهوسرف،وان کان قلیلا.[16])
سرف تجاوزازکردن ازحد درهرکاری است که ازانسان سربزند.گرچه استعمال آن درمواردزیاده روی درانفاق بیشتر است وگاهی به خروج ازاعتدال درمقدار خرج مال وزمانی هم به چگونگی بذل مال وموردآن اطلاق می شود....ولذا سفیان گفته است:آنچه  در غیرطاعت خدا مصرف شود،اسراف است،هرچندمقدارآن اندک وناچیزباشد.
این جامع ترین معنای است که راغب صفهانی برای واژة((السرف))ذکرمی کند.
بعضی ازلغت شناسان عرب واژة((السرف))راضدمیانه روی دانسته ومی گوید:
((السرف:ضدّالقصد[17]،سرف ضدمیانه روی واعتدال است.
پس واژة((اسراف))ازمادّة((سرف))به معنای ازحد گذشتن درهرکاری،وغالبا به معنای افراط کردن،اقتصادی زندگی نکردن،ریخت وپاش کردن ثروت ودارای است.
3-1-فرق اسرف وتبذیر :
همان طورکه ازمعنای اسراف پیدا ست،این واژه،یک واژة اقتصادی صرف نبوده ،وکاربرد آن منحصربه امورمالی نیست؛بلکه این واژه دارای معنای جامعی است که هرگونه تجاوز ازحد رادربرمی گیردکه انسان مرتکیب انجام آن می شود[18]؛ولی غالبااین واژه درمورد هزینه ها وخرج ها گفته می شود.
امّاواژة تبذیر،تنها یک واژة اقتصادی است که دراصل ازمادّة((بذر))به معنای پاشیدن دانه می آید،ومخصوص مواردی است که ،انسان اموال خودرا به صورت غیر منطقی مصرف می کند[19]، ومعادل آن درفارسی امروزه ریخت و پاش است ،وبه تعبیر دیگر ((تبذیر)) آن است که مال در غیرموردش صرف شود ، هرچندکم باشد، واگردرموردش صرف شود،تبذیر نیست،هر چند زیاد باشد.
4- نهج البلاغه واصلاح الگوی مصرف:
4-1 – اهمیت نهج البلاغه :
بی تردیدنهج البلاغه ،پس از قرآن کریم گرانقدر ترین وارزشمندترین میراث فرهنگی اسلام است . این کتاب منشور انسان سازی ودریچه ی به نور ومبارزه با بیداد گری وزر اندوزی وبت پروری است ،وراه بر پایی حدود الهی وافق ارزش های آرمانی است.
نهج البلاغه درمیان عالمان شیعه واهل سنت جایگاهی ویژه دارد واعجاب همگان را برانگیخته است،که مابه خاطر پرهیز از اطاله کلام فقط به ذکر دو مورد از سخنان دانشمندان اسلامی درباره ی اهمیت نهج البلاغه بسنده می کنیم .ابن ابی الحدید درمقدمه شرح خویش برنهج البلاغه نوشته است ))امام علی پیشواوسرور سخنوران وپیشتاز رساسخن گویان است .کلام اورابه حق فروتراز کلام خالق وفراتر ازکلام مخلوق دانسته اند .ارزش سخنان اوراهمین بس،که گویندگان ،آیین سخنوری ونویسندگان ،اسلوب نویسندگی راهمه از او آموخته اند.[20]))حال سوال این است که چه چیزی نهج البلاغه را پر جاذبه ساخته وآن را مورد توجه همگان قرار داده است.بسیاری بر شیوا یی وبلاغت نهج البلاغه تأکیدکرده اندوچنان که درسخنان ابن ابی الحدید دیدیم؛ولی شهید مطهری دو علت وسبب برای این مسأله ذکر می کند:))کلمات امیر المومنین ازقدیم ترین ایام با دو امتیاز همراه بوده است وبا این دوامتیاز شناخته می شده است :یکی فصاحت وبلاغت ،ودیگر چند جانبه بودن وبه اصطلاح امروز ،چند بعدی بودن .هریک ازاین دو امتیاز به تنها یی کافی است که به کلمات علی (ع) ارزش فراوان بدهد؛ولی توأم شدن این دو بایکدیگر یعنی اینکه سخن درمسیر ها ومیدان های مختلف واحیاناً متضاد رفته ودر عین حال کمال فصاحت وبلاغت خودرادر همة ی آنها حفظ کرده باشد،سخن علی (ع) راقریب به حد اعجازقرار داده است وبه همین جهت سخن علی(ع) درحد وسط کلام مخلوق
وکلام خالق قرارگرفته است ودر باره اش گفته اند :فوق کلام المخلوق ودون کلام الخالق.[21]))
5-مصرف دراندیشی اقتصادی امام علی (ع):
یکی از مسایل بسیار مهمی که که حضرت علی(ع)درنهج البلا غه بدان توجه نموده،وآن را مورد تأکید قرار داده است ،پرهیزازافراط وتفریط ورعایت اعتدال ومیانه روی درتمام ابعاد زندگی انسان است،که ما به مقتضای این نوشتار فقط به توضیح و تبیین بعد اقتصادی ومالی آن می پردازیم .
زمانی که حضرت علی (ع)عهده دار خلافت شد ،یکی از مشکلات بسیار بزرگی که فراروی امام(ع) قرار داشت ،فساد اجتماعی بود.دنیا گرایی،رفاه طلبی وفزون خواهی اعراب فاتح سبب تضعیف آرمان ها وارزشها دینی در جامعه شده وبه دین جز به صورت ظاهر بهایی داده نمی شد.زمانی که خلیفه ی سوم به رفاه گرایی شدید غلتیط همین روحیه دررعایایی اونیز ظاهر شده وبه تدریج جامعه گرفتار این صفت مذموم گردید.
امام(ع)در خطبه ی شقشقیه اشاره به وضع نابسامان خلیفه ی سوم درزمان حکومتش دارد ومی فرماید:
((...الی ان قام ثالث القوم نافجاً حضنیه ،بنثیله ومعتلفه وقام معه بنوأبیه یخضمون مال الله حضمه الإبل نبته الربیع إلی أن انتکث علیه فتله ،وأجهزعلیه عمله ،وکبت به بطنته !...[22] ؛تا آنکه سومی به خلافت رسید.دوپهلویش ازپرخوری باد کرده،همواره بین آشپزخانه ودستشوی سرگردان بود،وخویشاوندان پدری اوازبنی أمیّه به پاخاستند وهمراه اوبیت المال راخوردند وبرباد دادند،چون شترگرسنه ی که به جان گیاه بهاری بیفتد،عثمان آنقدر اسراف کرد که ریسمان بافته ی اوبازشد واعمال اومردم رابرانگیخت،وشکم بارگی اونابودش ساخت....
بنابراین یکی ازمشکلات اخلاقی جامعه که فکرامام(ع)رابه خودمشغول داشته بود،دنیا گرای ورفاه طلبی اعراب بود.این امرچنان آنان راازاز خود بیخود کرده بود که می توان گفت ،جنگ جمل محصول آن بودکه امام(ع) حاضر نشدسهم طلحه وزبیرراازبیت المال بیش ازدیگران بدهد.درچنین شرایطی امام (ع)مصمم شد تا درطی خطبه های خود ،در این باره به تفصیل سخن گفته ومردم را ازدنیا گرایی پرهیز دهد.به همین قیاس ،اوطی نامه هایی به عمال خویش،آن هارا از اسراف برحذر داشته وبه اعتدال ومیانه روی سفارش می کرد در قسمتی از نامه ی آن حضرت به زیاد بن أبیه چنیین آمده است.
((فدع الاسراف مقتصدا،واذکر فی الیوم غدا،وامسک من المال بقدرضرورتک،وقدّم الفضل لیوم حاجتک[23]؛(ای زیاد)ازاسراف بپرهیز،ومیانه روی رابرگزین،ازامروزبه فکرفرداباش،وازاموال دنیا به اندازةکفاف خویش نگهدار،وزیادی رابرای روزنیازمندیت درآخرت پیش فرست.))
به امام(ع)خبردادندکه شریح بن حارث،قاضی امام(ع)،خانه ی به قیمت80دینارخریده است،حضرت اورااحضارکرده وفرمود:
((بلغنی أنّک ابتعت دارابثمانین دینارا،وکتبت لها کتابا،وأشهدت فیه شهودا.
فقال له شریح:قدکان ذلک یاأمیرالمؤمنین.
قال:فنظر إلیه نظرالمغضّب ثمّ قال:
یاشریح،أماإنّه سیأتیک من لاینظرفی کتابک،ولایسألک عن بیّنتک،حتّی یخرجک منها شاخصا،ویسلمک إلی قبرک خاصا.فانظریاشریح لاتکون ابتعت هذه الدّار من غیرمالک،أونقدت الثّمن من غیرحالک!فاذاأنت قدخسرت دارالدّنیا ودارالآخره![24]...؛به من خبردادند که خانه ی به هشتاد دینارخریده ی،وسندی برای آن نوشته ی،وگواهانی آن را امضاء کرده اند.
شریح به امام(ع)گفت:چنین است ای أمیرمؤمنان!..
امام(ع)نگاه خشم آلودی به اوکرد وفرمود:
ای شریح!به زودی کسی به سراغت می آیدکه به نوشته ات نگاه نمی کند،وازگواهانت نمی پرسد،تاتوراازخانه بیرون کرده وتنهابه قبر بسپارد.ای شریح !اندیشه کن آن خانه رابا مال دیگران یا پول حرام نخریده باشی،که آنگاه خانه ی دنیا وآخرت راازدست داده ای.امام(ع)در طول حکومت ظاهری پنج ساله اش،همواره گماشتگان خویش را زیر ذرّه بین داشت ،تا که مباداآنان ازحد اعتدال خارج وهمچون عمال خلفای پشین شکم بارگی وتجمل گرایی را پیشة خود سازند،وازپست ومقام خویش جهت غارت بیت المال و اموال شخصی مردم سوء استفاده نمایند . وقتی حضرت ازخیانت یکی از کارگزاران خویش نسبت به بیت المال آگاه گردید ،نامةبه وی نوشت و فرمود:
((أما بعد، فقد بلغنی عنک أمر، إن کنت فعلته فقدأسخطت ربک، وعصیت إمامک وأخزیت أمامک وأخزیت أمانتک .بلغنی أنک جردت الأرض فأخذت ماتحت قد میک،وأکلت ماتحت یدیک ،فارفع إلی حسابک ،وأعلم أن حساب الله أعظم من حساب النِِِّاس .؛پس از یاد خدا ودرود!ازتوخبری رسیده است که اگرچنان کرده باشی ،پروردگارخودرابه خشم آورده،وامام خودرا نا فرمانی،ودر امانت خود خیانت کرده ای.به من خبر رسیده که کشت زمین هارا برداشته ای،وآنچه را که می توانستی گرفته،وآنچه در اختیار داشتی به خیانت خورده ای ،پس هرچه زودتر حساب اموال را برای من بفرست وبدان حسابرسی خداوند ،ازحسابرسی مردم سخت تر است.))
جامعه ای که حضرت علی(ع) وارث آن شد،یک جامعه بی هویت ودربه دربود. جامعة که بااسراف وکنیزکان خو گرفته، است به سادگی نمی تواند خودرا به تعادل اخلاقی برساند.امام (ع)درضمن یکی ازخطبه های خود ،جامعه ی خودراهمانند جامعةجاهلی معرفی می کند.آن حضرت می فرماید:وضعیت امروزشما همانندآن روزی شده است که خداوند رسولش رامبعوث کرد[25].امام در همانجابه دگرگونی ارزشها در آن جامعه ولزوم تحول آن سخن گفتند،که این جامعه باید عربال شود،آنان که پیش افتاده اند بازگردانده شده وآنان که واپس مانده اند ،پیش برده شود.بنابراین جامعة که امام (ع)ویژگی های آن رابه تصویرمی کشد،وجود افرادنالایق که بااسراف وکنیزکان خود گرفته اند،یک امرطبیعی است،ودر میان کارگزاران امام(ع) نیز ازاین افراد فرومایه وخائن به بیت المال به وفوریافت می شدکه خطبه ها ونامه های امام(ع) (درموردنکوهش کارگزاران خیانت کار)بهترین گواهی بر این مطلب است .حضرت وقتی ازخیانت  برخی عمالش[26] نسبت به بیت المال مسلمین باخبرمی شود،نامه به وی می نویسدواوراشدبداً  نکوهش می کند ،که ما جهت اختصار به ذکرقسمتی از آن نامه بسنده می کنیم.حضرت می فرماید:
((کأنّک لا أباً لغیرک !حدرت إلی أهلک تراثک من أبیک وأمّک.فسبحان الّله!أماتؤمن بالمعاد ؟أوماتخاف نقاش الحساب ؟!أیّهاالمعدود-کان- عندنامن أولی الألباب،کیف تسیغ شرابا وطعاما،وأنت تعلم أنّک تأکل حراماً،وتشرب حراماً،وتبتاع الإماء وتنکح النّساءِِ من أموال الیتامی والمساکین والمؤمنین والمجاهدین،أالّذین أفاءالّله علیهم هذه الأموال،وأحرزبهم هذه البلاد!
فاتّق الّله واردد إلی هؤلاءالقوم أموالهم،فإنّک إن لم تفعل ثمّ أمکننی الّله منک لأعذرنّ إلی الّله فیک،ولأضربنّک بسیفی الّذی ماضربت به أحداً إلّادخل النّار[27]!؛دشمنت بی پدرباد،گویامیراث پدرومادرت رابه خانه می بری !سبحان الّله!! آیا به معاد إیمان نداری وازحسابرسی دقیق قیامت نمی ترسی؟ای کسی که در نزدماازخردمندان به شمار می آمدی!چگونه نوشیدن وخوردن رابرخود گواراکردی درحالی که می دانی حرام می خوری!وحرام می نوشی!چگونه با أموال یتیمان ومستمندان ومؤمنان ومجاهدان راه خدا،کنیزان می خری وبازنا ازدواج می کنی؟که خدا این أموال را به آنان واگذاشته،واین شهرهارابه دست ایشان أمن فرموده است!.
پس،از خدا بترس واموال آنان را بازگردان،واگرچنین نکنی وخدا مرا فرصت دهد تابرتو دست یابم،تورا کیفرخواهم کرد،که نزد خدا عذر خواه من باشد،وبا شمشیری تورا می زنم که به هرکس زدم وارد دوزخ گردید...))
حضرت نه تنها به مسألة خیانت کارگزاران حکومت خویش توجّه جدّی می نمود؛بلکه وضعیت معیشتی ورفتارآنان را در اجتماع شدیداً تحت کنترل داشت.وقتی یکی ازکارگزاران امام(ع)خانه باشکوهی ساخت به او فرمود:
((أطلعت الورق رؤوسها! إنّ البناء یصف لک الغنی.؛[28]سکّه های طلاونقره سربرآورده خودرا آشکار ساختند،همانا ساختمان مجلّل بی نیازی وثروتمندی تورا می رساند.))
امام(ع)وقتی باخبرشدکه فرماندار بصره به نام عثمان بن حنیف انصاری دعوت مردی ازسرمایه داران بصره راپذیرفته است؛طی نامة اورا ازنشستن سرسفرهای رنگین(که درزمان عثمان بسیارطبیعی شده بود)شدیداً نهی نموده ومی فرماید:
((أمّا بعد،یابن حنیف!فقد بلغنی أنّ رجلاً من فتیه أهل البصره دعاک إلی مأدبه فأسرعت إلیها تستطاب لک الألوان،وتنقل إلیک الجفان.وماظننت أنّک تجیب إلی طعام قوم،عائلهم مجفوٌّ،وغنیّهم مدعوٌّ.فانظر إلی ماتقضمه من هذا المقضم،فماشتبه علیک علمه فالفضه،وماأیقنتَ بطیب وجوهه فنل منه[29].؛پس ازیاد خدا ودرود! ای پسرحنیف!به من گزارش دادندکه مردی ازسرمایه داران بصره ،تورا به مهمانی خویش فراخواند وتو به سرعت به سوی آن شتافتی.خوردنی های رنگا رنگ برای توآوردند،وکاسه های پر ازغذا پی درپی جلوی تونهادند.گمان نمی کردم مهمانی مردی را بپذیری،که نیازمندانشان باستم محروم شده،وثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند،اندیشه کن درکجای وبرسرکدام سفره می خوری؟پس ازغذای که حلال وحرام بودنش را نمی دانی،دوربیفکن وأنچه را به پاکیزگی وحلال بودنش یقین داری مصرف کن...))
درنهج البلاغه سخنان زیادی ازحضرت علی(ع)در رابطة با اعتدال ومیانه روی درتمام ابعاد زندگی بویژه بعد اقتصادی نقل شده است که اختصاص به زمان حضرت(ع)نداشه؛بلکه تمام اعصار رادر بر می گیرد،ومسلمانان بابه کارگیری آنها می توانند بهترین وجامعترین الگورا درهرعصروزمانی به جهانیان عرضه نمایند.مابه مقتضی وگنجایش این نوشتار به ذکرآنها خواهیم پرداخت.
6ا-اعتدال درانفاق وخرج:
یکی ازموارد ومصادیق اعتدال،انفاق وخرج است.بعضی باخروج ازمرز اعتدال،آنقدرخرج می کنند که به حدً اسراف،تبذیر،ولخرجی وریخت وپاش می رسند.این شیوة ازمصرف پیامدهای ناخوشایندی همچون فقر،هدردادن امکانات مادًی وناسپاسی نسبت به نعمت های إلهی را به همراه خواهد داشت؛ وازسوی دیگربعضی افراد هم آنقدرسختگیری ووسواس درخرج کردن ازخویش نشان می دهندکه به حدًبخل وخسیسی می رسانند،که این شیوه خودنوع دیگری ازناسپاسی محسوب می شود.
حرکت درخط اعتدال؛یعنی هم بخشنده بودن،هم اسراف نکردن،هم حسابگرودقیق بودن،هم دچاربخل نشدن.
سخن حضرت علی(ع)دراین باره چنین است:
((کن سمهاًولاتکن مبذراً،وکن مقدراً ولاتکن مقتر اً [30] ، بخشنده باش اما زیاده روی نکن،درزندگی حسابگر باش أماسخت گیر مباش)) افراط دراین کاربه تبذیرواسراف می انجامد.انسان اسراف کاربااین عمل خویش مایةخشنودی شیاطین رافراهم می سازد که قرآن کریم دراین موردمی فرماید))...إن ألمبذرین کانواإخوان الشیاطین[31]))تبذیر کنندگان برادران شیاطینند.تفریط دراین عمل به بخل وامساک می انجامد.این روش شیطان پسنداست چون شیطان همیشه باالقاآت ووسوسه های خود،جلوی انفاق را می گیردوازفقیرشدن انسان را میترساند.
خداوند در قرآن کریم  پیامبر(ص)را به میانه روی دستورمی دهدومی فرماید:
((ولاتجعل یدک مغلوله إلی عنقک ولاتبسطها کل البسط...[32]))؛یعنی وهرگز دستت را بر گردنت زنجیرمکن(کنایه ازبخل )وبیش از حد نیزدست خودرا مگشای ،تا مورد سرزنش قرار گیری .
یکی از ویژهای بندگان خاص خداوند آن است که آنهادر انفاق کردن راه اعتدال را می پیمایندواز افراط وتفریط دوری می نمایند.خداوندآنان را می ستاید ومی فرماید:
((والذین إذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا وکان بین ذلک قواما[33]؛وآنها کسانی هستندکه به هنگام انفاق،نه اسراف می کنند ونه سخت کیری؛بلکه درمیان این دو اعتدال را رعایت می کنند.
اعتدال ایجاب می کندکه انسان هم به فکرخود وخانواده وتأمین معاش آنان باشد،هم دراندیشه محرومان ورسیدگی به آنان به سربرد وهیچ یک را فدای دیگری نکند.حضرت علی (ع)درشیوةدرست بهره وری ازمال وبه فکرآخرت بودن می فرماید:
((...فقدّموا بعضاً یکن لکم قرضاً،ولاتخلفوا کلّا فیکون فرضاً علیکم.[34].؛مقداری ازثروت خودرا جلوتربفرستید تا درنزد خدا باقی ماند،وهمه را برای وارثان مگذاریدکه پاسخگوی آن برشما واجب است.
خضرت درضمن وصیتی به فرزندش چنین می فرماید:
((فاسع فی کدحک،ولا تکن خازناً لغیرک[35]...؛نهایت کوشش را در زندگی داشته باش،ودرفکرذخیره سازی برای دیگران مباش.
بااین شیوه،هم زندگی مادی ومعثیت درحدکفاف تأمین می شودونیازهای خود وخانواده برطرف می گردد ،هم سبب آبادانی خانه ی آخرت وذخیره ی روز رستاخیز می گردد. آنان که درمصرف بخل می ورزند، آنچه دارند،چه برای خودچه در راه کمک به دیگران دستشان بسته است وخسیسانه عمل می کنند،برای گریز ازفقراست.بعضی هایک عمردرفقروفلاکت به سرمی برند وخرج نمی کنند،ازترس اینکه مبادا فقیرشوند!.
حضرت علی(ع)به این نکته اشاره نموده ومی فرماید:
((عجبت للبخیل یستعجل الفقر.الّذی منه هرب،ویفوته الغنی الّذی إیّاه طلب،فیعیش فی الدّنیا عیش الفقراء،ویحاسب فی الآخره حساب الأغنیاء[36]؛درشگفتم ازبخیل،به سوی فقری می شتابدکه ازآن می گریزد،وسرمایه ی را ازدست می دهد که برای آن تلاش می کند.در دنیا چون تهیدستان زندگی می کند؛امّادر آخرت چون سرمایه داران محاکمه می شود.بخیلان باافراط درنگهداری مال وخرج نکردن آن ازفقر میگریزند ،ولی عمری چنگال فقرگرفتاراند.این اندیشة جاهلانه رابایدبااعتدال در مصرف وخرج وباخوش بینی به اینکه خداوند رزّاق است ازبین برد.درتوصیه های دینی آمده است که انفاق کنید وازفقرنهراسید.
دربرخوردبافقیر وسائل نیز،توصیةحضرت علی(ع)به اعتدال است.بعضی برخوردتند وخشن باسائل دارند،بعضی هم احساسات برآنان غلبه می کند ودرانفاق زیاده روی می  کنند.
حضرت علی(ع)دراین باره می فرمادید:
((وأعط ماأعطیت هنیأ،وامنع فی إجمال واعذار[37]؛آنچه به مردم می بخشی برتوگواراباشد،واگرچیزی را ازکسی بازمی داری بامهربانی وپوزش خواهی همرا باشد.
این نیزیکی ازجلوه های میانه روی دربرخورد بافقراء است که انسان نباید برخورد تند وطردکننده باآنان داشته باشد.
7-اعتدال درمصرف وخوراک :

تعداد بازدید از این مطلب: 1159
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








وبلاگ شخصی سبحان دانش کارشناسی فرهنگ و معارف اسلامی کارشناسی زبان و ادبیات فارسی ارشد معارف و فلسفه اسلامی دکتری فقه سیاسی با گرایش روابط بین الملل


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود